بسیاری از افراد دائماً تمایل به خوردن چیزی دارند. از نظر فیزیولوژیکی ، این کاملاً رایج است ، اما از نظر روانشناسی ، همیشه روشن نیست. چه چیزی می تواند چنین نیاز فوری به غذا را ایجاد کند ، حتی اگر اخیراً یک وعده غذایی سنگین خورده باشید؟
اغلب اوقات ، افراد هر یک از مشکلات خود را به دست می آورند ، آنها وقتی استرس می گیرند غذا می خورند ، وقتی می ترسند غذا می خورند ، در زمانی که مشکلات روابطی دارند غذا می خورند. اغلب ، قبل از امتحان ، دانش آموزان با چندین شکلات هیجان خود را به دست می آورند. برعکس ، دیگران کاملا چیزی نمی خورند و حتی ممکن است در گرسنگی غش کنند. نباید افراط کنید ، بعید است که این به شما کمک کند تا میل خود را برای خوردن غذا درست درک کنید.
دلایل گرسنگی چیست؟
1. اگر فردی بیش از حد بدنام یا محدود باشد ، در این صورت غذا می تواند به او احساس حمایت کند. این امر خصوصاً در مورد بزرگسالان صادق است ، اما بزرگسالان ناامن نیز می توانند از آن رنج ببرند. اگر نمی دانید چگونه از طریق عشق و مراقبت از او حمایت کنید یا آن را دریافت کنید ، در این صورت سعی دارید این احساس را با کمک غذا بدست آورید ، که بسیار اشتباه است. غذا نمی تواند این عشق را جبران کند.
2. اغلب اوقات نیاز به آب ، تشنگی به عنوان نیاز به خوردن چیزی تعبیر می شود.
3. افراد سعی می کنند توجه را به خود جلب کنند ، تا اهمیت خود را نشان دهند. به عنوان مثال ، اگر یک مرد رئیس خانواده باشد ، نه چاق ، پس کاملاً ممکن است مشکل این باشد که در خانواده بدون احترام لازم تحت درمان قرار گرفته باشد. به نظر می رسد که سعی در به دست آوردن اقتدار دارد - ببین چقدر بزرگم ، به من توجه کن. یا وضعیت دیگر ، وقتی کودکی در کودکی عشق و علاقه کافی از والدینش دریافت نمی کرد ، در بزرگسالی شروع به خوردن زیاد می کند ، او دارای مشکلات سلامتی است. بنابراین او می گوید - ببین چقدر فقیرم ، به من ترحم کن ، مرا دوست داشته باش.
4- افزایش وزن نیز با پیشرفت شغلی در ارتباط است. افرادی که موقعیت های بزرگ را اشغال می کنند ، به عنوان مثال ، می گویند - ببینید من چقدر بزرگ هستم ، چقدر قابل توجه هستم ، من شایسته توجه و احترام شما هستم.
البته استثنائاتی نیز در این قاعده وجود دارد. از طریق درون نگری می توانید نگرش خود را نسبت به غذا تعیین کنید. ابتدا باید سر خود را درک کنید ، زیرا پرخوری ، مانند بی اشتهایی ، یک بیماری منحصراً روانشناختی است و شما باید با آنها در سر خود مبارزه کنید. شاید چند نکته از روانشناسان حرفه ای به شما این امکان را بدهد که از مراقبت و پشتیبانی مورد نیاز خود مطلع شوید و دریابید که می خواهید چه احساسی داشته باشید یا برعکس ، غذا می خورید.